بصیرتی زیبا
امام علی(ع) میفرماید: «مَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلی مافاتَهُ»(46) اگر كسی راضی به رزق خدا شد، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نمیشود. چون رزق هركس ثابت است، پس آنچه از دست ما میرود، رزق ما نبوده تا جای نگرانی باشد. آری؛ همچنان كه بحث آن گذشت، طبق مشیت الهی رزقِ بعضیها را تنگ میگیرند و رزق بعضیها را گسترده، نه آن كسی كه رزقش را تنگ گرفتهاند - تا در تنگی رزق امتحانش كنند- میتواند رزقش را وسیع كند و نه آنكه رزقش را فراخ كردهاند، باید مغرور شود و به طلب رزق بیشتر مشغول گردد. حضرت در این جملة فوقالعاده ارزشمند میفرمایند: كسی كه به رزق خدا راضی شد، غصّة آنچه را كه از دست میدهد نمیخورد.
برایتان حتماً پیش آمده كه غذایی در سفره آماده است كه بخورید، ناگهان به شما خبری میرسد كه مجبور میشوید بلند شوید و دنبال كاری بروید، اگر به رزق خود راضی نباشید، غصّه میخورید كه عجب! اینهمه سختی كشیدیم برای فراهم كردن غذا ولی آخرش نخوردیم و رزق كس دیگری شد، در حالیكه تو باید خوشحال باشی كه اسباب رزق دیگری شدهای و به آن هم باید راضی باشی و مطمئن باشی رزق تو نبوده است وگرنه به دست تو میرسید، اصلاً چیزی از دست ندادهای، میفهمی رزقت نبوده و این نوع تجزیه و تحلیل نسبت به رزق یك بصیرت است كه انسان متوجّه باشد آنچه از دست او رفته، رزق او نبوده است و به رزق خودش راضی شود كه همانی است كه در دست اوست، و راه رسیدن به خدا همانی است كه در دست اوست، بقیه رهزن است و راه ما را منحرف میكند.
غمِ فردا نشاید خوردن امروز
باز امام علی(ع) میفرماید: «یَابْنَ آدَم! لا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِكَ الَّذی لَمْ یَاْتِكَ عَلَی یَوْمِكَ الَّذی قَدْ اَتاكَ فَاِنَّهُ اِنْ یَكُ مِنْ عُمُرِكَ یَأتِ اللهُ فیهِ بِرِزْقِك»(47) یعنی ای فرزند آدم! غصة رزق نیامدهات را، بر روز آمدهات میفزا. كه اگر فردای نیامده از عمر تو بود، خداوند رزق و روزی تو را در آن روز میرساند. پس امروزت را با غم فردایی كه نیامده برای خود سخت نگردان.
مولوی در مثنوی در رابطه با همین موضوع داستان آن گاوی را میگوید كه هر روز از صبح تا شب در مزرعة سرسبزی میچرید و علفهای آن را میخورد و بعد از سر شب تا صبح غصه میخورد كه فردا چكار كنم! باز فردا با علفهای از نو سرسبز شده آن مزرعه روبهرو میشد و تا شب به خوردن آن مشغول میگشت و باز از شب تا صبح نگران رزق فردا بود. میگوید:
یك جزیره هست سبز اندر جهان
اندرو گاوی است تنها خوشدهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زَفْت و عظیم و منتجب
شب زاندیشه كه فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر زغم
چون برآید صبح بیند سبزْ دشت
تا میانْ رَسته قصیلِ سبزْ كَشت
انــدر افـتد گـاو بـا جوعُ الْبَقـَر
تا به شب آن را چرد او سر به سر
بــاز شب انـدر تب افـتد از فزع
تـا شود لاغـر زخـوفِ منتـجع
كه چه خواهم خورد فردا وقت خَور
سالها این است خوف این بقـر
هیچ نندیشد كه چندین سال من
میخورم زین سبزه زار و زین چمـن
هیچ روزی كم نیـامد روزیــم
چیست این ترس و غم و دلسوزیم
باز چون شب میشود آن گاوِ زفت
میشود لاغـر كه آوه رزق رفت
مولوی بعد از اینكه این مثال زیبا را مطرح میكند و ما را متوجّة ضعف بینش این گاو مینماید كه چگونه از نظام الهی كه همواره در حال فیضان رزق بندگانش است، غافل است، میگوید:
نفسْ،آنگاواستوآندشت،اینجهان
كه همی لاغر شود از خوف نان
كه چه خواهـم خورد مستقبل عجـب
لـوت فردا از كجـا سازم طلـب
همواره نگران فردایی است كه بهوجود نیامده و لذا از نتیجهای كه امروز باید از زندگی خود بگیرد غافل است، مولوی سپس به ما روی میكند كه
سالها خوردی و كم نامد ز خَور
ترك مستقبل كن و ماضی نگر
لوت و پوت خورده را هم یادآر
منگر انـدر غابر و كم باش زار
به جای اینكه اینهمه نگران آینده باشی كه نیامده است، كمی هم به گذشته بنگر كه چگونه به راحتی گذشت و نگرانی تو نسبت به آن بیجا بود.
حضرت در آن فرمایششان همین نكته را متذكّر میشوند كه ای پسر آدم! غصة رزقی را كه هنوز نیامده است بر امروز خود حمل نكن. ما امروز وظیفهای داریم و برای انجام آن روزمان را شروع كنیم و مسلم آنچه در امروز نیاز داریم، خدای خالقِ امروز برایمان خلق میكند، و چون خداوند فردا را خلق كرد، نیاز مربوط به فردای مخلوقاتش را نیز خلق میكند. اینكه ما نیازهای فردایِ خود را در پیش خود نداریم چون هنوز فردا را خلق نكرده تا رزق فردا را خلق كند. آری؛ فردا هم باید كاری كه به عهدة ماست، انجام دهیم. رزق فردا هم به عهدة خداست و حتماً میرسد. اشكال در این است كه شما امروز كاری را شروع میكنید، برای اینكه بیرزق نشوید، و لذا از اوّل صبح غصة رزق آن روز را میخورید و در نتیجه آن كاری را كه به عهدهتان است انجام نمیدهید و غم چیزی را میخوردید كه بدون این غمها محقّق میشد، حال با این نوع تفكر، چون پسفردا میآید، غصّة رزق روز بعدش را میخورید، و خلاصه هر روز كارمان میشود رفتن به دنبال چیزی كه خودش به وقتش میآمد، و در نتیجه از بندگی خدا كه محتوای حقیقی زندگی انسان است درمیمانید و بعد در خودتان كه تأمّل میكنید میبینید سخت از زندگی خود ناراضی هستید، چون به محتوای معنوی كه باید میرسیدید، دست نیافتید.
امام معصوم(ع) میفرماید: نگرانی رزق فردا را بر امروزت حمل نكن، «فَاِنَّهُ اِنْ یَكُ مِنْ عُمُرِكَ یَأتِ اللهُ فیهِ بِرِزْقِك»؛ اگر فردا جزء عمرت باشد، خدا در همان فردا رزق تو را میرساند. فردایی كه هنوز نیامده است تمام ذهنت را مشغول نكند تا روزی كه آمده است را از دست دهی.
غمهای پوچ
حضرت علی(ع) میفرمایند: حالا كه متوجّهای رزق حقیقی تو به سوی تو میآید. «فَلا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلی هَمَّ یَوْمِكَ، كَفاكَ كُلُّ یَومٍ عَلَی مَا فِیهِ»؛(48) پس غم رزق یك سال خود را بر امروزت تحمیل مكن، كه رزق همان روزی كه تو در آن هستی، تو را بس است.
اگر میخواهید در زندگی كاری بزرگتر از دنبال ناندویدن داشته باشید، باید این مسئله را كه میفرماید غمِ رزق یكسالة خود را بر امروزت تحمیل نكن، برای خود حل كنید. هستند عدّهای كه در عین دینداری معمولی، اسیر رزقند. اگر شما میخواهید كاری بزرگتر از كار انسانهای معمولی انجام دهید و به بزرگیها و اسرار عالم خلقت دست پیدا كنید، باید بتوانید از این انحراف مهم آگاه شوید و حقیقتاً این جمله حضرت را مبنای كار خود قرار دهید كه «لا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِكَ الَّذی لَمْ یَاْتِكَ عَلَی یَوْمِكَ»؛ غم آن روزی را كه نیامده است بر روح و روان خود تحمیل نكن. امیرالمؤمنین(ع) رمز و راز بزرگیِ خودشان را برای ما روشن میكنند، و ما با غفلت از این موضوع، زندگیمان را از دست میدهیم. در واقع میفرمایند: خودت را بشناس! یا تفكّرت را بده دست من، كه خودت را به تو بشناسانم تا بفهمی چه مشغولیات پوچی را بر زندگی خود تحمیل كردهای. آری؛ «كَفاكَ كُلُّ یَومٍ عَلَی ما فیه» یعنی رزق همان روزی كه تو در آن هستی، تو را بس است، برای زندگی و جهت انجام وظیفهات در این دنیا به مسائل مهمتری فكر كن، هر چه دقیقتر برای آینده برنامهریزی بكن، ولی خود را اسیر آرزوهای بلند منما. مهم این است كه امروزت را از ترس بهدست نیاوردن رزق، از دست ندهی، آن هم رزق فردایی كه هنوز نیامده است تا رزقش بیاید. ما انتظار داریم خداوند رزق فردایمان را كه نیامده امروز بدهد، در حالی كه او بنا دارد رزق فردا را، فردا بدهد و بنا به فرمایش رسولخدا(ص) اگر بنده هم عجله كند، خداوند عجله نمیكند «فَاِنَّ اللهَ عَزّوَ جَلَّ لا تَعْجَلُ بِعَجَلَةِ اَحَدٍ»(49) یعنی خداوند عزّوجل با عجلة بنده، عجله نمیكند، و همان موقعی كه باید رزق بندهاش را برساند، میرساند.
از برنامهریزی برای وظایفی كه باید آینده به دوش گرفت كسی ضربه نمیخورد، از اینكه نسبت به رزق آینده حریص است و میخواهد رزق آینده را امروز بهدست آورد، ضربه میخورد و داستان آن گاو میشود كه یك عمر غصة فردایی را میخورد كه هنوز نیامده بود. غصة رزق فردا موجب میشود كه امروزت را از دست بدهی. امیرالمؤمنین(ع) در ادامة كلام 379 میفرمایند: اگر این سالی كه در پیش است جزء عمر تو باشد، خداوند در هر فردایی از هر روزِ آن، رزق همان روز را كه قسمت تو است به تو میرساند «سَیُؤتیكَ فی كُلِّ غَدٍ جَدیدٍ ما قَسَم لَكَ» و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست، پس غم تو برای آن چه از آن تو نیست، برای چیست؟ «وَ إنْ لَمْ تَكُن السَّنَةُ مِنْ عُمْرِكَ فَما تَصْنَعُ بالْهَمَّ فیما لَیْسَ لَكَ» پس اگر مقدّر است بنده پسفردا بمیرم، آیا غصة هفتة دیگر را خوردن منطقی است؟!