زیباییهای كفاف
با چنین بصیرتی است كه انسانهای بزرگ خودشان به دنبال دنیایِ بیشتر نمیرفتند، چون متوجه بودند به همان اندازه كه دنیای آنها وسیع شد كار آنها در ابدیت مشكل میگردد(28) و لذا است كه زیباترین رزق را، «كفاف» میدانستند. كفاف یعنی آن اندازهای كه نه گرفتار فقر باشیم، و از آن طریق فكر و ذهن ما مشغول باشد و نه گرفتار ثروت باشیم و از آن طرف، فكر و ذهن ما مشغول ثروتمان باشد. لذا است كه رسولخدا(ص) میفرمایند: خوشبختترین مردم كسی است كه متعلقاتش كم باشد، و از نمازش بهرة كامل ببرد و «كانَ رِزْقُهُ كَفافاً فَصَبَرَ عَلَیْهِ حَتَّی یَلْقَیاللهَ»(29) یعنی؛ رزقش در حد «كفاف» باشد و بر همان رزق شكیبا است تا خدا را ملاقات كند. بههمین جهت رسولخدا(ص) به عنوان یك مژده میفرمایند: «.... وَ مَنْ عَمِلَ لِاخِرَتِهِ كَفاهُاللهُ دُنْیاهُ»(30) یعنی؛ هركس برای آخرت خود تلاش كند، خداوند دنیای او را در حدّ كفاف تأمین میكند. چنین انسانی درست آن چیزی را طلب میكند كه خداوند برایش فراهم كرده است. لذا رسولخدا(ص) میفرمایند: «لا اَشْتَرِی شَیْئاً لَیْسَ عِنْدیِ ثَمَنُهُ»(31) یعنی؛ من آن چیزی را كه پولش را ندارم، خریداری نمیكنم. چون چنین انسانی «كفاف» را در زندگی برای خود پذیرفته است. رسولخدا(ص) در وصف چنین انسانهایی میفرمایند: «طُوْبَی لِمَنْ اَسْلَمَ وَكانَ عَیْشُهُ كَفافاً»(32) یعنی؛ چه خوش است وضع آن كسی كه در عین اعتقادات اسلامی، زندگیاش در حدّ كفاف باشد، و نه در حدّ تجمل و ریخت و پاش. ممكن است در عرف مردمِ معمولی چنین افرادی فقیر محسوب شوند، ولی در نظام الهی اینان مورد احتراماند. به طوری كه رسول خدا(ص) در مورد همین نوع فقر است كه میفرمایند: «اَلْفَقْرُ شَیْنٌ عِنْدَالنّاسِ وَ زَیْنٌ عِنْدَاللهِ یَوْمَ الْقِیامَةُ»(33) یعنی؛ فقر در نزد مردم زشت است و در روز قیامت در نزد خدا زیبایی و زینت است. چون چنین فردی توانسته است حرص خود را در دنیا نسبت به زوائد دنیا كنترل كند. پیامبر(ص) میفرمایند: «هیچ ثروتمندی در روز قیامت نیست مگر اینكه آرزو میكند ای كاش در دنیا فقط قوت خود را داشت».(34)
آری؛ هیچ اشكال ندارد كه انسان برای اصلاح زندگی خود تلاش كند و در راستای چنین هدفی از وسایل دنیا استفاده كند. عمده آن است كه اولاً: متوجه باشد جایگاه رزق در زندگی كجاست. ثانیاً: خودش به دنبال ثروتمند شدن نباشد، ولی به دنبال اصلاح زندگی برای هر چه بهتر انجام دادن بندگی باشد. پیامبر خدا(ص) میفرمایند: «مِنْ فِقْهِ الرَّجُلِ اَنْ یُصْلِحَ مَعِیشَتَهُ وَ لَیْسَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا طَلَبُ مَا یُصْلِحُكَ»(35) یعنی؛ از اندیشمندی فرد اینكه بتواند زندگی خود را اصلاح نماید و تلاش برای اصلاح زندگی، حبّ دنیا محسوب نمیشود.
به هر حال ملاحظه میفرمایید كه در مورد رزق، نكات دقیقی مطرح است كه اگر به آن توجه شود دارای بصیرتی فوقالعاده خواهید شد كه امید است در جلسات آینده زوایایی از مسئله روشن گردد.
خداوند ما را شامل این قسمت از دعای كمیل قرار دهد كه عرضه بداریم:
«وَ تَجْعَلَنی بِقِسْمِكَ راضِیاً»
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»
رزقِ فردایِ نیـامده
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَاعْلَمْ یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُكَ﴾
﴿فَإِنْ اَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ اَتاكَ﴾
ای فرزندم! بدان كه رزق، دو رزق است: رزقی كه تو به دنبال آن هستی و رزقی كه آن به دنبال تو است، كه این رزقِ نوع دوم، طوری است كه اگر هم به سوی آن نروی، به سوی تو میآید.
جایگاه رزق در زندگی
بعد از طرح نكته فوق حضرت فرمودند: یك سلسله موضعگیریها از آن جهت كه انسان متوجّه این قاعده نیست، باعث عملكردهای بد و در نتیجه آبرو ریزی برای انسان میشود. سپس فرمودند: باید دنیا را وسیلة اصلاح امور آخرت خود قرار دهی و رزق حقیقی تو آن است كه وسیلة آبادانی آخرتت قرار بگیرد. اینجاست كه احساس میشود باید با موضوع و جایگاه رزق در زندگی بیشتر آشنا شد.
بندهای كه راهی كوی دوست است، اگر از بندهای اسارت آزاد شود، دلدادگی با حق برایش آسان است. اساساً در مسیر سیر و سلوك مجموعهای از افكار و اعمال و گرایشهایی هست كه نمیگذارند سالك، سالك واقعی باشد و به سوی مقصد حقیقی سیر كند. اگر افكار ما صحیح باشد و گرایشهای ما متعادل گردد و اعمال ما درست شود، به خودی خود روح و قلب ما با حق مراوده خواهد داشت. پس باید روشن شود، چه كنیم كه افكار و اعمال و گرایشهای ما مانع سیر و سلوك ما نشود؟
امام علی(ع) در دستوراتی كه به فرزندشان میدهند در واقع میخواهند از آن طریق بندهای توقّف در دنیا و افكار محرومیت از حق، را در ما از بین ببرند. یكی از بندهای بسیار محكم كه انسان را در دنیا متوقف میكند و از بهرهای كه باید در زندگی ببرد، باز میدارد، گرفتار شدن در رزق است و مسلّم خداوندی كه ما را برای بندگی خلق كرده - و از طرفی گرفتار رزقشدن ما را از بندگی خدا باز میدارد- بنا ندارد ما را در زندگی دنیا گرفتار رزقمان كند.
امام علی(ع) میفرمایند: چه بخواهی و چه نخواهی خدا رزق تو را تأمین كرده است و آن رزق به دنبال توست تا تو را بیابد و خود را به تو برساند، پس به جای اینكه همة زندگی را برای طلب رزق خود قرار دهی، سیر بندگی را مدّنظر داشته باش. میفرمایند: «رِزْقُكَ یَطْلُبُكَ فَاَرِحْ نَفْسَكَ مِنْ طَلَبِهِ»(36) یعنی؛ روزیِ تو، تو را طلب میكند، خود را نسبت به طلب آن در زحمت مینداز.
شما به این نكته عنایت كنید كه خود خداوند متعال میفرماید: من شما را برای بندگی روی زمین آفریدهام، در حالی كه اگر دنیا را خدا طوری خلق كرده باشد كه ما اسیر رزقمان باشیم، پس عملاً به بندگی خدا نمیرسیم و لذا باید رزق ما را از قبل تأمین كرده باشد تا ما دغدغة رزق نداشته باشیم و به همین جهت اولیاء دین دائماً ما را متذكر این نكته میكنند كه؛ با حرصِ بیشتر، رزق بیشتر نصیب شما نمیشود، ولی فرصت بندگی خود را از بین میبرید. پیامبر خدا(ص) میفرمایند: «...اِنَّ الرِّزْقَ لا یَجُرُّهُ حِرْصُ حَریصٍ وَ لا یَصْرِفُهُ كِراهَةُ كارِهٍ»(37) یعنی؛ رزق را حرصِ حریصان افزون نكند و تنفر و ممانعت افراد، نقصانش ندهد. البته اگر انسان مؤمن وظیفهاش را نسبت به افراد جامعه درست انجام بدهد و در این رابطه از رزقی كه برایش پیش میآید استفاده كند، این را نمیگویند گرفتار رزقشدن. این همان بندگی است كه در كنار آن رزق مورد نیاز به راحتی میرسد. به عنوان معلّمان درس دینی خدمت حضرت امام خمینی«رحمةاللهعلیه» رفته بودیم، فرمودند: «شما معلّمان برای خدا درس بدهید، حقوقتان را هم بگیرید». اگر ما برای خدا درس بدهیم، بالأخره یا آموزش و پرورش به ما حقوق میدهد یا از طریق دیگر رزق ما میرسد. شما به من بگویید مگر جز این است كه پیغمبران، به صرف عبودیت كار میكردند و هیچكدام هم بیرزق نبودند؟ آری؛ گاهی رزقشان تنگ میشد و گاهی وسیع. كه آن بحثی دیگر است و إنشاءالله بعداً به آن میپردازیم.