نداشتنها بسیار است، از داشتنها استفاده كن
اگر نظرتان باشد حضرت در یك جملة فوقالعاده اساسی جایگاه رزق را در زندگی تعیین كردند تا زندگی ما بازیچة رزق ما نشود، بلكه رزق وسیله و ابزار كار اصلی ما قرار گیرد، فرمودند:
«اِنَّ لَكَ مِنْ دُنْیاكَ، ما اَصْلَحْتَ بِهِ مَثْواكَ وَ اِنْ جَزِعْتَ عَلی ما تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْكَ فَاجْزَعْ عَلی كُلِّ ما لَمْ یَصِلْ اِلَیْكَ»؛ از دنیا آنقدرش مال توست كه به كمك آن قیامتت را كه جایگاه اصلی توست، اصلاح كنی و اگر نسبت به آنچه از دست دادهای، نگران هستی، پس باید نگران باشی نسبت به آنچه هنوز به دست نیاوردهای.
ملاحظه میكنید كه حضرت میخواهند ما را متوجّه آن رزقی بكنند كه فعلاً در دست داریم و ما را نسبت به دو حالت وَهمیِ گذشته و آینده، آزاد نمایند؛ نسبت به آنچه از دست دادهایم و نسبت به آنچه به دست نیاوردهایم، و ذهن ما را نسبت به هر دوی آنها آزاد كنند تا بتوانیم به وظیفة اصلی خود بپردازیم و متوجّه باشیم آنچه در دست داریم برای آباد كردن قیامت كافی است.
لازم است تحت تأثیر مكتبهای غیردینی كه افق زندگی را تیره و تار میكنند، قرار نگیرید. بعد از رنسانس یك سلسله افكار وحشی و انحرافی وارد نظام فكری جهان شد. پیامبران همواره به بشر گوشزد كرده بودند، رزق دست خداست و بشریت هم بر اساس سخن انبیاء زندگی و فرهنگ و تمدّن خود را شكل داده بود، عدّهای به بهانة پیشرفت و تسلّط هر چه بیشتر بر طبیعت، آمدند و حرفهای پیامبران و اولیاء خدا را ضایع كردند، گفتند: اینكه آخوندها و كشیشها میگویند رزق دست خداست، میخواهند ما تلاش نكنیم تا سرمایهدارها همة ثروتها را برای خودشان تصاحب كنند. و با این تحلیلِ غلط در ذهن افراد جامعه، حرص را به بشریت القاء نمودند، بهطوری كه دیگر افراد جامعه و حتی متدینین جرأت نكردند بگویند رزق دست خداست. آری؛ اگر عدّهای از دین سوء استفاده میكنند و تنبلی و بیمسئولیتی خود را با این جمله كه «رزق از اول مقدّر شده و ما نباید دنبال فعالیت باشیم» توجیه میكنند، نباید باعث شود كه دین و شعارهای دین را نادیده بگیریم، باید جلو سوءاستفادة این افراد را از سخنان انبیاء و اولیاء، بگیریم.(15) ولی آیا با جوّ ساختن روی سخنان دینی، وضع بهتر شد؟! امروز با حرصی كه مردم را فراگرفته، همة زندگیها دارد نابود میشود، اگر تا دیروز عدّه قلیلی گرفتار حرص دنیایی بودند، امروز اكثر مردم گرفتار آن شدهاند و با این حرصهای افراطی هرگز چارة كارشان بهدست نیامد. اگر ما به سخنان پیامبران خدا اعتماد كنیم، در راستای انجام وظیفهای كه خداوند به دوش ما گذارده، نسبت به چپاول ثروتمندان نیز وظیفه خود را انجام میدهیم و حقّ مستضعفان را از گلوی ثروتمندان در میآوریم. همان امامی كه میگوید رزق دست خداست، میگوید: «ما رَأَیْتُ نِعْمَةً مَوْفُورَةً اِلّا وَ اِلی جانِبُها حَقٌ مُضَیَّعٌ»(16)؛ یعنی ندیدم ثروت انباشتهای را، مگر اینكه در كنار آن، حقّی ضایع شده باشد. یعنی اگر كوخی هست كاخی در كنار آن سر برافراشته.
ما برای اینكه در زندگی و در مقابل مسائلی كه با آن روبهرو هستیم تحلیل داشته باشیم، نیازمند یك شاخص معصوم هستیم تا جایگاه رزق خود را درست بررسی كنیم و ببینیم چقدر باید نگران رزق خود باشیم. بدون تحلیل صحیح نسبت به رزق، آنهم تحلیلی كه از طریق انسانهای بیخطا یعنی معصومین به ما رسیده باشد، همواره سرگردان خواهیم بود. به عنوان مثال؛ وقتی در بیابان برهوتی هستیم كه هیچ شاخصی در آنجا نیست، یعنی چیزی نیست كه دوری و نزدیكیمان را با توجّه به آن مشخص كنیم، باید بگردیم یك شاخص پیدا كنیم تا موقعیتمان از دستمان نرود. در برهوت دنیا و در بیابان پر از فكرهای گوناگون در مورد رزق، بهترین راه این است كه حرف امام معصوم(ع) را بگیرید و بقیة افكار و اعمال را با آن ارزیابی كنید، تا همة عمرمان در نگرانی از رزق تمام نشود. این حرف را نگذارید در زندگیتان زمین بماند، كه میفرمایند: رزق اصلی شما برایتان میآید. آری ممكن است در آن رابطه سؤالها و اشكالهایی برایتان پیش آید، با مبنا قرار دادن سخن امام، آن سؤالها را حل كنید، نه اینكه اگر سؤال برایتان پیش آمد حرف امام را رها كنید. اگر در حال حاضر كه چند ساعت از شب گذشته است، كسی بگوید هماكنون شب است و دیگری اشكال كند اگر شب است، چرا من شما را میبینم؟! آیا درست است كه طرف بگوید: ببخشید پس روز است؟! یا باید اشكال را جواب بدهید و بگویید علّت اینكه مرا میبینی این است كه چراغ روشن است. در مورد حرف امام معصوم هم موضوع همینطور است، مگر میشود با اندك اشكالی كه در مورد رزق آنطور كه امام مطرح میكنند، برایمان پیش میآید، از حرف امام معصوم(ع) عقبنشینی كرد، اگر در ابتدای امر كه امثال بنده با سخن امام معصوم روبهرو شدم، تجزیه و تحلیلم با آن حرف منطبق نبود، منطقی است كه تجزیه و تحلیل خود را - كه عموماً به وَهمیات آغشته است - عوض كنم، بعد با تبعیت از سخن امام، به خوبی میفهمم كه مبانی من اشكال دارد كه غلط تجزیه و تحلیل میكنم. بسیاری مواقع در نتیجهگیری عجله میكنیم. امام خمینی«رحمةاللهعلیه» چون مبانی و سنن الهی را میشناختند، در اوج قدرتنمایی صدام، فرمودند: صدام رفتنی است، و همان هم شد. در مورد رزق قاعده همان است كه امام معصوم فرمودند، هر چند در ابتدا ممكن است ظاهر قضیه چیز دیگری را نشان دهد.
هر چه در آینه جوان بیند
پیر، در خشت بیش از آن بیند
جریانهای دنیاگرای امروز، جوّ خاصی را دامن میزنند، كه آقا! آخوندها مخالف پیشرفت و توسعه هستند و میگویند كه رزق خودش میآید و شما هیچ كاری نكنید. این جریانها هر چه میخواهند بگویند، خودشان را بیچاره میكنند، این توصیهای را كه امام میفرمایند، برای آن است كه حرص نزنی، و عمرت را فقط صرف دنیا نكنی و دنیا را آنچنان تنگ نپنداری كه فكر كنی تمام عمرت را باید صرف كنی كه فقط نان و مسكنی بهدست آوری، بعد هم بمیری و از كار مهمتری كه خداوند بر عهدهات گذارده غافل بمانی. پیامبر خدا(ص) در همین رابطه میفرمایند: «اَغْنَیالنّاسِ مَنْ لَمْ یَكُنْ لِلْحِرْصِ اَسیراً»(17) یعنی؛ بینیازترین مردم كسی است كه اسیر و گرفتار حرص نباشد.
از آن جایی كه فرهنگ غرب نسبت به رزق، غلط فكر كرد مردم اروپا را اینقدر نسبت به دنیا حریص كرد. حالا مردم ما كه میخواهند به كمك سخنان امام معصوم مقابل اروپاییها زندگی كنند، آیا به نظر شما باید زندگی و طرز تفكر شبیه زندگی غرب را تغییر بدهند یا حرف اماممعصوم(ع) را؟ وقتی امام(ع) میفرماید: آنقدری از دنیا مال توست كه بتوانی به كمك آن آبادانی آخرتت را سبب شوی، پس معلوم میشود باید خیلی راه و روش خودمان را در زندگی عوض كنیم تا به سیرة امامان زندگی كنیم و دعایمان كه تقاضا میكنیم: «اَلّلهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»؛ برایمان محقّق شود. پیامبرخدا(ص) میفرمایند: «لَوْ اَنَّكُمْ تَوَكَّلُونَ عَلَیاللهِ تَعَالی حَقَّ تَوَكُّلِهِ لَرَزَقَكُمْ كَما یَرْزُقُ الطَّیْرَ، تَغْدُو خَماصاً وَ تَرُوحُ بَطاناً»(18) یعنی اگر شما آن طور كه باید و شاید بر خدا توكل كنید، رزق شما به شما میرسد همانطور كه رزق پرنده به آن میرسد، صبح گرسنه از لانه خارج میشود و شب سیر برمیگردد.
گاهی ثروتهای شما فرصتهای تعالی و اُنس با خدا را از شما میگیرد. رسول خدا(ص) در این رابطه میفرمایند: «ما قَلَّ وَ كَفی خَیْرٌ مِمّا كَثُرَ وَ اَلْهی»؛(19) یعنی؛ اندكی از رزق كه تو را كفایت كند، از زیادی ثروت كه تو را به بطالت آورد، بهتر است. حرص برای شما چیزهایی از اموال دنیا پیش میآورد كه مزاحم شماست. در طرف مقابل هم در دعا میخوانیم: «خدایا! فقیرم نكن» این دعا به معنای این است كه خدایا! طوری نكن كه اسیر رزق بشوم. پس باید از سخن امام معصوم استفاده كنیم و نگذاریم زندگی تماماً تحتتأثیر رزقمان باشد و بدانیم مسئلة رزق ظرائفی دارد كه میتوان از طریق سخنان امام معصوم متوجّة آن ظرائف شد.
رهنمودی بزرگ و چارهساز
امام صادق(ع) از قول امیرالمؤمنین(ع) در كتاب كافی میفرماید:
«اعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ وَ كَثُرَتْ مُكَابَدَتُهُ أَنْ یَسْبِقَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّكْرِ الْحَكِیمِ وَ لَمْ یَحُلْ مِنَ الْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّكْرِ الْحَكِیمِ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَنْ یَزْدَادَ امْرُؤٌ نَقِیراً بِحِذْقِهِ وَ لَمْ یَنْتَقِصِ امْرُؤٌ نَقِیراً لِحُمْقِهِ فَالْعَالِمُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِی مَنْفَعَتِهِ وَ الْعَالِمُ لِهَذَا التَّارِكُ لَهُ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِی مَضَرَّتِهِ وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَیْهِ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ رُبَّ مَغْرُورٍ فِی النَّاسِ مَصْنُوعٍ لَهُ فَأَفِقْ أَیُّهَا السَّاعِی مِنْ سَعْیِكَ وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ وَ انْتَبِهْ مِنْ سِنَةِ غَفْلَتِكَ وَ تَفَكَّرْ فِیمَا جَاءَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى لِسَانِ نَبِیِّهِ(ص)».(20)
«یقین بدانید كه بنده هر چه سخت كوشش كند و چارهاندیشیهای بزرگ و نقشههای فراوان به كار برد، خدا چنین قراری نگذاشته كه وی از آنچه در «ذكر حكیم» برایش مقدّر شده، پیشی گیرد.»
«ذكر حكیم» آن علم الهی است كه بر اساس آن، خداوند به فكر بندگانش بوده و برای هركس رزقِ خاص مربوط به آن شخص را تعیین فرموده است، برای همین هم تكلیف هر روزه ما را برای ما تعیین كردهاند، میفرمایند: 8 ساعت كار، 8 ساعت عبادت، 8 ساعت استراحت. هر كه بیش از این برای طلب رزق تلاش بكند، خودش را خسته كرده و از عبادات و مطالعاتش محروم شده است. حالا كه امام(ع) این جملات را میفرمایند، آیا درست است بگویید آقا شما دستتان توی خرج نیست؟! امام(ع) میخواهند ما گرفتار خرجكردنهای بیجا نشویم. مردم چوب حرص و غلطبودن برنامههایشان را میخورند و بعد خدا را متّهم میكنند كه به فكر رزق ما نبوده، در حالیكه نجاتمان به راهنماییهای امیرالمؤمنین(ع) است. در ادامة آن حدیث میفرماید:
«ای مردم! هرگز كسی را بر اثر هوشی كه دارد پشیزی افزون ندهند و احدی را به خاطر حماقتش كم ندهند. پس هركس این را بداند و بدان عمل كند از همة مردم آسودهتر بوده و سود برد، ولی كسیكه این را بداند و عمل نكند گرفتاری و ضرر او بیش از همة مردم است. چه بسا شخصی كه نعمت فراوان به او دادهاند ولی همین احسانی كه به او شده باعث درهم كوبیدن اوست و چه بسا مردمی كه در بین مردم فریب خوردهاند، ولی در عین حال كارشان هم درست شدهاست. پس ای مرد كوشا! در كوشش خود پرهیزكار باش، و از عجلة خود كم كن و از خواب غفلت خود بیدار شو و در آنچه كه از طرف خدا بر پیغمبر(ص) نازل شده فكر كن.»
میفرمایند: «اَحدی را به خاطر سادگیاش كم ندهند»؛ یعنی نه افراد زرنگ بیشتر از رزقی كه برایشان مقدر شده نصیبشان میشود و نه افراد ساده، كمتر از آنچه برایشان مقدر شده بهره میبرند، شما اگر در محلّهها بگردید، تعدادی زمین بایر و خانه خالی میبینید، اینها حاصل زد و بندهای بیجای انسانهای زرنگ است، صاحبان این خانهها متوجّه نبودند كه تلاش بیش از حد و از سر حرص و عدم قناعت، برای آنها آتش به بار میآورد، این آقا آنچه كه باید داشته باشد دارد، بقیّهاش آتشی است كه وبال گردن او خواهد شد، در همین رابطه از رسولخدا(ص) داریم كه میفرمایند: «كُلُّ شَیْئٍ بِقَدَرٍ حَتَّی الْعَجْزِ وَ الْكَیْسِ»(21) یعنی؛ هر چیزی اندازهگیری و مقدّر شده، حتی تیزهوشی و سادگی و عدم زرنگی. عمده آن است كه هركس در هر آنچه قرار داده شده است، وظیفهاش را خوب انجام دهد. آری تیزهوشی و زرنگی از قبل تعیین شده است ولی اینكه انسان در زرنگی بندگی كند یا عصیان، این را به عهدة خودش گذاردهاند. پس وقتی سادگی از قبل مشخص شده است، رزق مربوط به این حالت هم از قبل مشخص شده و این طور نیست كه به خاطر سادگی، رزق كمتری به انسان تعلق بگیرد. لذاست كه حضرت میفرمایند: «پس هر كس این را بداند و بدان عمل كند از همه آسودهتر بوده و سود برد» چون در این حالت نه حرص دارد كه مضطرب شود و نه فرصتهای عبادت را از بین برده است.
به همین جهت میفرمایند: «از همة مردم آسودهتر بوده و سود برد» پس عزیزان! چشم حرصتان را بكنید تا ببینید چقدر این حرفها كارساز است و چقدر بسیاراند انسانهایی كه با غفلت از این كلمات، زندگی خود را در سختیهای طاقتفرسا میگذرانند و به دنبال آسودگیای هستند كه هرگز به دست نمیآورند. بعد میفرمایند:«كسی كه این را بداند و عمل نكند، گرفتاری و ضرر او بیش از همة مردم است»؛ چون راه و روش بسیار پرارزشی را زیر پا گذارده و گوهر پر قیمتی را به دور انداخته است، آیا این ضرر بزرگی نیست؟ انسانهای جدا شده از چنین فرهنگی، حریصاند و اسم آن را تلاش و زرنگی میگذارند. اینها فراموش كردهاند كه رسولخدا(ص) فرمود: ای فرزند آدم! «هر روز رزق تو میرسد و باز تو نگران هستی، و هر روز از عمر تو میرود و خوشحالی میكنی؟»(22) داراییِ ثروت غیر از تأمین رزق است، همانطور كه فقر غیر از گرسنگی است. خداوند بندهاش را بدون رزق نمیپسندد، هر چند ممكن است بنا به مصلحتی به ظاهر او را فقیر نماید. رسولخدا(ص) میفرمایند: «ما زُوِیَتِ الدُّنْیا عَنْ اَحَدٍ اِلّا كانَتْ خَیْراً لَهُ»؛(23) یعنی دنیا از كسی گرفته نشد مگر آنكه خیر وی در آن باشد. پس آن قسمت از دنیا را از او میگیرند كه به نفع او نبوده است.
داراییها تكلیفآور و مسئولیتزا است، اشتباه از آنجا ناشی میشود كه عدّهای داراییها را رزق خود میگیرند و در نتیجه وظیفهشان را نسبت به ثروتها انجام نمیدهند. فقر هم امتحان است، هر چند ممكن است بعضیها به دست ما فقیر شوند، در این حالت فقر برای آنها امتحان و عمل ما هم برایمان عامل عقوبت میشود.
حضرت در ادامه میفرمایند:
«چه بسا شخصی كه نعمت فراوان به او دادهاند ولی همین احسانی كه به او شده باعث در هم كوبیدن اوست، و چه بسا مردمی كه در بین مردم فریبخورده ولی در عین حال كارشان هم درست شده است.»
چنانچه دقّت بفرمایید، حتی در مورد كسانی كه ما فكر میكنیم چون زود فریب میخورند پس رزقشان را آدمهای زرنگ از دستشان بیرون میكشند، حضرت میفرمایند: این طور نیست كه فرد فریب خورده، اموراتش مختل شود و آنچه رزق حقیقی اوست، از دستش برود - هر چند عقوبت شخص فریبدهنده سرجایش محفوظ است- پس آنچه مربوط به شرایط بندگی ما است، خداوند آن را به ما میرساند، آنچه هم كه برای پُز دادن است، ما نمیتوانیم طلبكار خدا شویم، مثلاً بگوییم خدایا! چرا فلان مدل لباس را به من ندادی تا حواس ما در نماز پرت نشود. همیشه ما خودمان را گرفتار نیازهای كاذب میكنیم، بعد به خدا میگوییم كه چرا نیازهای كاذبمان را فراهم نمیكنی. نیازهای كاذب آنچنان نیست كه خدا به عهده گرفته تا برآورده كند. این نیازها را ما خودمان برای خودمان درست كردهایم.
در آخر این روایت میفرمایند:
«ای انسانِ كوشا! در كوشش خود پرهیزگار باش و از عجلة خود كم كن و از خواب غفلت بیدار شو و در آنچه كه از طرف خدا بر پیامبر نازل شده فكر كن!»(24)
ای علی! آیا میشود روزی بشر چشمش به معرفت حكیمانة تو باز شود و بفهمد كه چقدر در اشتباه است. فرمودند: در كوشش خود پرهیزگار باش، یعنی تلاشهای دنیایی، تو را به بیتقوایی نكشاند، از طریق كار و فعالیتی كه به عهدهات گذاردهاند تقوا بهدست آور. بعد فرمودند: از عجلة خود كم كن، چون انسان در عجله، سر به سلامت نمیبرد و از آن نتیجة طبیعی هم كه میتواند از طریق كار و تلاش بهدست آورد، محروم میشود، چون در عجله حرص حاكم است و نه بصیرت. میفرمایند: ای آدمها! شما در این دنیا آمدهاید كه در قرآن تدبّر كنید، «در آنچه از طرف خدا بر پیامبر نازل شده فكر كن» انسان با غفلت از تدبّر در قرآن، تمام حواس و فكر و ذكرش این است كه سود دنیایی از دستش نرود، حالا خدا از دستش رفت كه رفت!! امام(ع) میفرماید: یك چیز را گذاشتهاند كه تو خوب در موردش فكر كنی و بیشتر فكر و ذكرت تدبّر در آن باشد و آن قرآن است، نیازهای زندگی با اندك تلاش و كمترین فكر، خودش برطرف میشود. میفرماید: تمام فرصت دنیا را لگدمال طلب رزقت نكن و تمام تمركز و فكرت را در معاملات دنیایی از بین مبر. قرآن در سوره نمل شرح حال كافرانی را كه منكر قیامتاند، اینطور بیان میكند:«مشركین، علم خود را تا آخرین جزئش دربارة غیر قیامت مصرف كردند و دیگر چیزی نمانده تا به كمك آن، امر آخرت را دریابند»(25)، حالا حضرت میفرمایند: از خواب غفلت بیدار شو و در آنچه از طرف خدا بر پیامبر خدا(ص) نازل شده فكر كن، حتّی اگر ثروت زیادی به تو دادند ببین چقدرش رزق تو است و چقدرش رزق تو نیست. مال و ثروت برای امتحان است و رزق برای بندگی.
چیزی را تضمین كرده و چیزی را بر عهدة تو گذاردهاند
ای مردم! بعضی مردند، ولی مالی را كه باید به بقیّه میدادند و حق بقیه بود، ندادند و حالا در تنگنای قبر، گرفتار آن هستند. حضرت علی(ع) در خطبه 114 تذكّر خوبی دارند، میفرمایند: « قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ وَ اُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ»؛ یعنی؛ خداوند روزی شما را ضمانت كرده و شما را به كردار و اعمال خداپسند امر كرده است. كاری به عهدة خود گرفته و كاری را به عهدة شما گذاشته، آنچه خود به عهده گرفته، تأمین رزق شماست و آنچه به عهدة شما گذارده، آبادانی قیامتتان است. فرمایش لقمان حكیم در این مورد بسیار كارسازاست كه میفرماید: «ای پسرم! كاری را خدا به عهدة خود گرفته و كاری را بر عهدة مردم گذاشته است، آنچه را خود به عهده گرفته، همان تأمین رزق مخلوقات است، ولی مردم هم در تأمین آن تلاش میكنند و كاری را كه به عهدة مردم گذارده، آبادانی قیامتشان است، ولی مردم آن را به عهده خدا گذاردهاند.»
چنانچه ملاحظه میكنید حضرت لقمان میخواهند یكی از غفلتهای بشر را به فرزندشان متذكر شوند كه چگونه از آنچه بر عهده دارد غافل است و از آنچه نباید نگران باشد، سخت نگران است. حضرت علی(ع) در خطبه 114 پس از آنكه فرمودند: خداوند روزی شما را ضمانت كرده و شما را به كردار و اعمال خداپسند امر كرده است، ادامه میدهند: «فَلا یَكُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ اَوْلی بِكُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْكُمْ عَمَلُهُ» یعنی؛ نباید روزیِ تضمینشده، مهمتر از كاری باشد كه بر عهدة شما گذارده شده و بر شما واجب گشته است، و در نتیجه آنچه باید انجام دهید پیش شما سبك شود و آنچه كه نباید انجام دهید، تمام فكر شما را بگیرد. در واقع حرف حضرت این است كه؛ ای آدمها! بر شما واجب شده است كه قیامتتان را آباد كنید و فرصتها را از دست ندهید، اگر قیامت را فراموش كنید، زندگیتان چون كار كردن مردم در جامعة امروزی میشود كه نمیدانند رزق در دست خداست و برای آنها تضمین شده است و لذا حریص میشوند و چون حریص شوند، همدیگر را ضایع میكنند.
اگر كاری برای وظیفه بود، نشاطِ اعتماد به تأمین رزق توسط خداوند همراه با صفای انسانی، جامعه را به بهشت تبدیل میكند. و انسانها در چنین شرایطی گویا در همین دنیا در یك حالت روحانیِ بهشتگونه بهسر میبرند. پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآلهسلّم» در راستای پذیرفتن آنچه از طرف خدا میرسد و چشمپوشی از آنچه در دست مردم است، میفرمایند: «لَأَنْ یَلْـبَسَ اَحَدُكُمْ ثَوْباً مِنْ رَقاعٍ شَتّی خَیْرٌ لَهُ مِنْ اَنْ یَأْخُذَ مِنْ غَیْرِهِ ما لَیْسَ عِنْدَهُ»؛(26) یعنی اگر هر كدام از شما لباسهای وصلهدار بپوشد، آن هم وصلههای فراوان، برایش بهتر است از اینكه چیزی را بهدست آورد كه از او نیست. چون آن لباس وصلهدار مال توست و لذا نزد توست، برای اینكه بندگی كنی و به بهشت وصل شوی و كافی است، ولی آرزوی داشتن آنچه در نزد تو نیست همین حالا زندگی را برایت جهنّم میكند و رقابتها و كینهها بین تو و بقیه بهوجود میآورد، غافل از اینكه انسانها در یَوْمُالحساب به اندازهای كه از امكانات دنیایی بهرهمندند باید حساب پس بدهند، به طوری كه رسولخدا(ص) میفرمایند: «ذُوالدِّرهَمَیْنِ اَشَدُّ حِساباً مِنْ ذِیالدِّرْهَم و ذُوالدِّینَارَیْنِ اَشَدُّ حِساباٍ مِنْ ذِیالدِّیْنارٍ»(27) یعنی؛ صاحب دو درهم حسابش از صاحب یك درهم سختتر است و نیز صاحب دو دینار حسابش از صاحب یك دینار سختتر است.