وعده غذای بهشتی
بعد از رویداد بی نظیر (اطعام و ایثار و نزول آیات الهی) موضوع وعده شراب و غذای بهشتی برای این روزه داران ایثارگر از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، زیرا فضه توفیق می یافت از ثمره کار بزرگ خود در این دنیا، آگاه بشود و خداوند متعال با فرستادن آیات خود، از وفای به نذر و ایثار و اطعام آنان قدردانی می کند و در قبال آن، نوشیدن از جام های آمیخته به کافور و چشمه ای که بندگان خدا از آن می نوشند و هر جا خود بخواهد روان می سازد، را به آنها بشارت می دهد و می فرماید: أن الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافوراً عیناً یشرب بها عبادالله یفجرونه تفجیرا ذکر ثواب و پاداش از لحاظ روانی تأثیر زیادی در رفتار فضه به جا می گذاشت و او را وادار به اصلاح بیش از پیش خود و انفاق افزونتر می کرد؛ اما اینکه چرا ذکر پاداش با جام ها و چشمه هایی آغاز می شود که به کافور آمیخته اند و هر جا ابرار بخواهند، جریان می یابد، باید گفت: چون جام ها و چشمه ها با قوی ترین انگیزه انسانی ارتباط دارند، و ثابت شده است که انگیزه تشنگی و گرسنگی در ساختار آدمی نقش مهمی دارند.(47)
غروب ابدی
سال دهم هجری، اولین سالی بود که فضه تلخی های زندگی جدیدش را تجربه کرد. در این سال پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پس از انجام آخرین مراسم حج که به (حجة الوداع) شهرت یافت، حالش رو به وخامت گذاشت، تا اینکه روز دوشنبه، 28 سفر سال ده هجرت، با تمام غم و اندوهش فرا رسید. در این روز فضه در کنار فاطمه زهرا علیهاالسلام بود او که شاهد غم و اندوه جانکاه فاطمه علیهاالسلام بود، حضرت را دلداری می داد و امیدوارش می ساخت که حال رسول خدا صلی الله علیه و آله بهتر خواهد شد؛ اما بالاخره آن غروب ابدی فرا رسید و آخرین فرستاده الهی چشم از جهان فرو بست.(48)
فضه آن روزها را خوب به خاطر سپرد؛ روزهایی که او و دیگر بانوان علاقمند به اهل بیت و فاطمه زهرا علیهاالسلام مونس یگانه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند. او اخباری مهم و گاه منحصر به فرد، از اوضاع و احوال آن روز، را برای آیندگان به یادگار گذاشت.
او می گفت: وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وفات یافت، کوچک و بزرگ سوگوار شدند. گریه بر حضرت زیاد شد، دلداری دهنده ای نبود و مصیبت حضرت بر نزدیکان اصحاب، اولیای دوستان، بیگانگان و خویشاوندان سخت بود. کسی را ملاقات نمی کردیم، از زن و مرد، مگر اینکه می دیدیم گریان و نالان است.(49)
سرتاسر وجود فضه را داغ جدایی از دوست داشتنی ترین خلق خدا، فرا گرفته. او بیش از هر مسلمان دیگر از این غم جانکاه می سوخت.